شیداشیدا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه سن داره

شیدا همه زندگی مامان و بابا ...

شیدا می تونه بشینه ...

سلام نبات من : بی تابم تا برای تحویل سال نو کنار تو بودن رو تجریه کنم . یه حس تازه در من ایجاد شده که هیچ وقت تجربه نکرده بودم ، عاشقانه در انتظار سال نو می نشینم و منتظر اولین بهار زندگی دختر قشنگمون هستم . تو تازه می تونی بشینی و یه خورده کمتر پیش میاد که موقع نشستن بیفتی . اینش قشنگتر  می شه که کنار سفره هفت سین کنار ما بشینی . می بوسمت ...   ...
28 اسفند 1390

سرماخوردگی جون و دلمون ...

سلام مامانی :  الان که دارم برات می نویسم خوابی ، بابایی بهت قطره هاتو داده و خوابیدی .                          ٢ روزه سرفه میکنی . ما هم سرما خوردیم . اما بی حالی خودمون از یادمون رفته . چون تو یه صدات گرفته و حوصله نداری .  الهی قربونت برم . زود خوب شو .             ...
26 اسفند 1390

عشق ... همین و بس ...

سلام جون و دلم : لحظه های شادی رو برات آرزو می کنم . الهی قربون تیپت برم . دخترم ؛ تازگی ها زمان بیشتری رو میتونی بشینی. تنت سالم ، لبت خندون . ان شاء الله. ...
25 اسفند 1390

اولین سفر زیارتی-سیاحتی شیدا جون

سلام شکر مامان و بابا : اولین سفر زیارتی ، سیاحتی شیدا نبات به امامزاده داوود ٢١/بهمن/  ١٣٩٠ همراه مامان و بابا. هوا به قدری سرد بود که شیدا خوابش گرفته بود. این هم نمایی از کوهستان... اینم یه نمای دیگه از آبشاری که یخ زده بود... ...
18 اسفند 1390